شعر
رنگ ها

از دو روی ها در گريزم و من دو رنگ نیستم
با همه عشق ورزم من درحیله و نیرنگ نیستم
سخن دشمن نشنوم هیچ و با دوست كینه نورزم
با همه در يک سوز وسازم من هفت رنگ نیستم
در باغ عشق من آن پرنده ی خوش خط و خالم
در آن باغ من آن خار بی بو و بی رنگ نیستم
در میان عشق بازان من بازاری دارم كه مپرس
هركس خريداراين دل پاكم است من بد رنگ نیستم
در كتاب دوستی من صبورم و همراز درهر ورقش
يک روی و رنگ دارم من دو رنگ و سه رنگ نیستم
در اين دنیايی رنگ ها و حیله ها از من مگیر خبر
من رنگ خود دارم و با هركی رنگ به رنگ نیستم
در آن آسمان صاف من ستاره ی تابانم و درخشان
در همه حالات هستم و كم نما مانند رنگین كمان نیستم
در میان مردم ندارم شهرت چون همه در بازی اند
من گوشه گیرازاين بازی و در آن جمع بر رنگ نیستم
خاطره ابراهیمی