شعر
شعر

با چشم های که
غم های زیادی را
دفن کرده
به خانه بر میگردم
و در هیچ کناری
بوی خودم را حس نمیکنم
انگار سالهاست مرده ام
و اتاق مرگ زنی را در هرسو به آغوش میکشد
هر بار به غمت
که از شریان هایم عبور میکرد
عادت کرده بودم
این بار شعر هایم مرده اند
و مرگ ادامه انگشتان
من است
#آرزو_ابراهیمی