
امشب شب شنبه از ساعت ده تا ساعت یک شب در چمن والیبال کردیم واقعا خسته شدم خوابم برد و ساعت دونیم شب از طبقه دوم چپرکت پایین افتادم همه بیدار شدند جند همسایه که در کنار ما می خوابید خواب الود امدند کمکم کنند اما هیچ بلا هم مره نزد البته ارمان جان نعمان جان و کوثر جان هم یکی دوبار افتادن را تجربه کردند .
اما صبح شش الماری را گذاشتم تا بار دیگر این حادثه تکرار نشود .
شاید این افتادن تاثیر نگرانی های ما در مورد دیروز و امروز باشد .
ساعت چهار صبح صدای افشاندن بینی و صاف کردن گلو بیدارم کرد عصبانی شدم مرد مسلمانی وضو می کرد وقتی بیرون امد صدایش کزدم و گفتم بدت نیاید دیگران هم وضو می کنند اما صدای گلو بینی اش نمی براید کمی اهسته تر وقتی تشناب رفتم دیدم کسی روی کمود با بوت نشسته و چاپ بوت هایش همانجاست شناختم در طول روز یک ساعت گفتم نکن اگر بشکند زخمی می شی اما گفت فتوای مولوی صاحب است اگر پایم را زمین بانم نجس می شود .
رفتم بخاطر غذا تا نوبت اول از من باشد اما قبل از من هم ۱۴ نفر در صف بودند و بعد از من اهسته اهسته صدها نفر رسیدند و هر کدام حدالقل باید یک ساعت در صف باشند تا غذا بگیرند .
جالب اینجاست که در چهار خانه ظرف یک بار مصرف انواع غذا می ریزند که گاهی مطابق میل ماست برنج دایمی است صبح و چاشت و شو ولی در سه خانه دیگرش یا لبلبو یا گل پی زردک کاتلیت گوشت گوشت مرغ تخم مرغ پخته و جوش داده با میوه و شیر و آب داغ است .
۹۰ در صد خوراکی مطابق میل ما نیست و بدون اینکه دست بزنیم به زباله می اندازیم اما اگر بخوریم تمام پروتین و اهن و موادی که بدن نیاز دارد کامل می شود .
شاید ما را قصدا مصروف می کنند صف نان صف کالا صف دوکان ووو
روزانه چهار ساعت ما در صف ها تیر می شود و دو سه ساعت افغان های که سیم کارت و وای فای ندارند یا در روز و شب و نصف شب در پشت ساختمان هایی که کود وای فای انرا دزدیده اند می گذرد .
اما با دیدن تعداد زیاد افغان ها پشت یک ساختمان باعث می شود که کود وای فای خود را تغیر دهند .
بهر صورت انترنت و وای فای برای همه ضروری است و حتی نان ارزش ندارد ولی وای فای و سیم کارت ارزش زیاد دارد .
ساعت ۲ لست جدید مدیکل یا صحی در دیوار اویزان شده بود در میان ۵۰۰ نفر مثل دو روز دیگر نامم نبود حالا باید یک رکز دیگر و روزهای دیگر انتظار بکشم
از همه مشکل تر اینکه رفیقم مریض است و من باید مراقبت دایمی از او بکنم و همیشه از ساعت ۱۲ شب تا ساعت چهار عصر به مسج ها و پیام هایی که از دوستان و همکاران امده جواب بدهم و یا تلفن کنم و تلفن را جواب بدهم و روزانه نیم ساعتی هم حمام و شاور بگیرم چون هنوز هم کمی گرمی است و عرق می کنیم درحالیکه شب کمی بهتر است .